mazhabi123



جناب شیخ خود شرح این ماجرا را در دیداری که با فقیه عالیقدر حضرت ایت الله سید محمد هادی میلانی-رضوان الله تعالی علیه-داشته بازگو نموده است و حجت الاسلام و المسلمین سید محمد علی میلانی -فرزند ایت الله میلانی -که خود در ان دیدار حضور داشته ،این واقعه را از زبان شیخ چنین تعریف می کند:

در ایام جوانی (حدود 23 سالگی) دختری رعنا و زیبا از بستگان، دلباخته من شد و سرانجام در خانه ای خلوت مرا به دام انداخت، با خود گفتم: <<رجبعلی! خدا می تواند تو را خیلی امتحان كند، بیا یك بار تو خدا را امتحان كن! و از این حرام آماده و لذتبخش به خاطر خدا صرف نظر كن.>> سپس به خداوند عرضه داشتم:

خدایا! من این گناه را برای تو ترك می كنم، تو هم مرا برای خودت تربیت كن.>>

آنگاه دلیرانه، همچون حضرت یوسف (علیه السلام) در برابر گناه مقاومت می كند و از آلوده شدن دامن به گناه اجتناب می ورزد و به سرعت از دام خطر می گریزد. این كف نفس و پرهیز از گناه، موجب بصیرت و بینایی او می گردد. دیده برزخی او باز می شود و آن چه را كه دیگران نمی دیدند و نمی شنیدند، می بیند و می شنود. به طوری كه چون از خانه خود بیرون می آید، بعضی از افراد را به صورت واقعی خود می بیند و برخی اسرار برای او كشف می شود.

از جناب شیخ نقل شده است كه فرمود:

<<روزی از چهار راه "مولوی" و از مسیر خیابان "سیروس" به چهار راه "گلوبندك" رفتم و برگشتم، فقط یك چهره آدم دیدم! >>


مردي صبح زود از خواب بيدار شد تا نمازش را در مسجد بخواند. لباس پوشيد و راهي مسجد شد.

در راه مسجد، مرد به زمين خورد و لباسهايش کثيف شد. او بلند شد، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت.

مرد لباسهايش را عوض کرد و دوباره راهي خانه خدا شد. در راه مسجد و در همان نقطه مجدداً به زمين خورد!

او دوباره بلند شد، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت. يک بار ديگر لباسهايش را تبدیل کرد و راهي مسجد شد.

در راه مسجد، با مردي که چراغ در دست داشت برخورد کرد و نامش را پرسيد. مرد پاسخ داد: (( من ديدم شما در راه مسجد دو بار به زمين افتاديد.))، به خاطر همین چراغ آوردم تا بتوانم راهتان را روشن کنم. مرد اول از او بطور فراوان تشکر مي کند و هر دو راهشان را به طرف مسجد ادامه مي دهند. همين که به مسجد رسيدند، مرد اول از مرد چراغ

بدست در خواست مي کند تا به مسجد وارد شود و با او نماز بخواند. مرد دوم از رفتن به داخل مسجد خودداري مي کند.

مرد اول درخواستش را دوبار ديگر تکرار مي کند و مجدداً همان جواب را مي شنود. مرد اول سوال مي کند که چرا او

نمي خواهد وارد مسجد شود و نماز بخواند.

مرد دوم پاسخ داد: ((من شيطان هستم.)) مرد اول با شنيدن اين جواب تکان خورد. شيطان در ادامه توضيح مي دهد:

((من شما را در راه مسجد ديدم و اين من بودم که باعث زمين خوردن شما شدم.)) وقتي شما به خانه رفتيد، خودتان را تميز کرديد و به راهتان به مسجد برگشتيد، خدا همه گناهان شما را بخشيد. من براي بار دوم باعث زمين خوردن شما شدم و حتي آن هم شما را تشويق به ماندن در خانه نکرد، بلکه دوباره به راه مسجد برگشتيد. به خاطر آن، خدا همه گناهان افراد خانواده ات را بخشيد. من ترسيدم که اگر يک بار ديگر باعث زمين خوردن شما بشوم، آنوقت خدا گناهان افراد دهکده تان را خواهد بخشيد. بنا براين، من سالم رسيدن شما را به مسجید مطمئن ساختم.

TRACK_6.MP3">TRACK_6.MP3" />


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

طراحی سایت در کرج|طراحی وب سایت درکرج|آذران وب شعبه کرج|شرکت طراحی سایت در کرج|شرکت طراحی وب سایت در کرج|دامنه|هاست0 چوب آسیا این نیز بگذرد... آفتابگردون دانلود فایل کابین هکاته تابستون ارزانی holding12 طراحی سایت-فروشگاه اینترنتی-طراحی اپلیکیشن-نرم افزار ارتباط با مشتری